* مهمترين پيام لايحه بودجه 1400 چيست؟
حسن روحاني رئيس جمهور در جلسه هيئت دولت در چهارشنبه هفته گذشته، به تحليل لايحه بودجه سال آينده پرداخت و اعلام کرد که پيامهاي اين لايحه عبارتند از: 1- چشمانداز بسيار روشن کشور در سال آينده، 2- نگاه حمايتي به معيشت مردم، 3- عدم اتکاي بودجه جاري به نفت، 4- اصلاح و کاهش نرخ ارز و 5- چابک سازي دولت.
محمدباقر نوبخت رئيس سازمان برنامه و بودجه هم در مصاحبه با روزنامه «ايران» در تاريخ 18 آذرماه، ظالمانه بودن تحديد و تحريم فروش نفت را پيام سياسي لايحه بودجه 1400 براي ساير کشورها دانست.
فارغ از اينکه با توجه به اتکاي «حداقل» 41 درصدي لايحه بودجه 1400 به نفت (مجموع منابع نفتي، اوراق پيش فروش نفت و استقراض از صندوق توسعه ملي) يا محاسبه بخشي از منابع نفتي با ارز «حداقل» 22 هزار و 500 توماني، قطعا برخي از اين پيامها مانند قطع وابستگي بودجه جاري به نفت و کاهش نرخ ارز غيرواقعي است، اکثر کارشناسان و مراکز پژوهشي ديدگاه کاملا متفاوتي نسبت به دولت درباره پيامهاي لايحه بودجه 1400 دارند.
به صورت خلاصه، آنها اعتقاد دارند با توجه به تنظيم لايحه بودجه 1400 بر مبناي صادرات روزانه 2.3 ميليون بشکهاي نفت و همچنين برنامه دولت براي جبران عدم تحقق منابع نفتي با انتشار گسترده اوراق بخصوص اوراق پيشفروش نفت، دولت عملا با ارائه اين لايحه، کشور را در دوگانه تسليم يا ابرتورم قرار داده و اين موضوع مهمترين پيام لايحه بودجه 1400 است.
*دوگانه تسليم يا ابرتورم نتيجه قمار نفتي و بن بست خودساخته دولت روحاني
در واقع، از آنجايي که احتمال تحقق صادرات روزانه 2.3 ميليون بشکهاي نفت در سال آينده با توجه به ميزان صادرات نفت دولت روحاني در دو سال اخير (ميزان صادرات نفت در سال 98 حدود 500 هزار بشکه در روز و در 8 ماهه ابتدايي امسال حدود 700 هزار بشکه در روز بوده است) و همچنين اظهارات بيژن زنگنه وزير نفت درباره اين موضوع، احتمال تحقق اين ارقام در صورت شرايط فعلي به شدت اندک بوده و «تقريبا هيچ» است. در نتيجه، دولت حساب خاصي روي لغو «فوري» تحريمها توسط رئيس جمهور جديد آمريکا (جو بايدن)، باز کرده و همين پيش بيني رفتار احتمالي بايدن، موجب شده است که دست به اين قمار خطرناک درباره پيش بيني منابع نفتي در لايحه بودجه 1400 بزند.
به عنوان مثال، رئيس سازمان برنامه و بودجه در مصاحبه با روزنامه «ايران» در تاريخ 18 آذرماه با تاکيد بر اينکه پس از سه سال سختي که مردم تحمل کردهاند، نميتوان گفت که گشايش منتفي است و افزايش فروش نفت حق ايران است، گفت: «در نهايت، هر زد و خوردي بايد به انتها برسد. البته اگر نياز باشد 80 سال هم مقاومت ميکنيم، اما به هر روي جنگ ايران و عراق نيز پس از هشت سال به پايان رسيد. هرجا هم امکان اين وجود داشته باشد که منافع ملي کشور را از راه ديگري تأمين کرد، ميتوان آن راه را دنبال کرد...بايد گفت که چشم انداز و شرايطي که تحريم برداشته شود و به دستاوردها و آمارهاي دولت يازدهم بازگرديم، وجود دارد و من در اين زمينه اميدوارم».
بخاطر اين رفتار عجيب دولت که شايد بهترين نام براي توصيف آن «قمار نفتي» باشد، عملا کشور در يک دو راهي خطرناک و بسيار پرهزينه در سال آينده قرار خواهد گرفت. مسئولان ارشد کشورمان يا بايد تسليم درخواست آمريکا براي آغاز مذاکرات غيرهسته اي (بخوانيد برجام 2) شوند تا اين کشور مجددا حاضر شود تحريم نفتي ايران را مجددا تعليق کند و يا بايد سراغ راهکار جايگزين يعني جبران کسري بودجه ناشي از بيش برآورد چشمگير منابع نفتي از طريق انتشار گسترده اوراق مالي بروند که عملا منجر به استقراض دولت از بانک مرکزي و ايجاد ابرتورم مي شود. البته دولت مي تواند براي جبران کسري بودجه سال آينده، سراغ انتشار اوراق پيشفروش نفت برود ولي انتشار اين اوراق که کارشناسان و مراکز پژوهشي آنرا پرهزينه ترين راهکار جبران کسري بودجه ميدانند، هم منجر به ايجاد بحران بدهي شده و مجددا کشور را در همان دوگانه غلط قرار ميدهد.
اين شيوه تنظيم لايحه بودجه، زماني قابل تامل تر مي شود که بدانيم کسري بودجه چشمگير سال آينده، بحران خودساخته دولت روحاني بوده و اين دولت با عدم تلاش براي افزايش درآمدهاي مالياتي در کنار افزايش دادن غيرمسئولانه و چشمگير هزينهها، اين شرايط را ايجاد کرده است. خبرگزاري فارس به زودي جزئيات بيشتري درباره اين رفتار عجيب دولت روحاني که مي توان نام آنرا «بن بست خودساخته» ناميد، منتشر خواهد کرد.
*نسبت لايحه بودجه 1400 با زمان لغو تحريمها چيست؟
حال بايد به اين سوال پاسخ داد که اين رويکرد دولت در تنظيم لايحه بودجه 1400 چه تاثيري بر زمان بازگشت آمريکا به برجام و لغو تحريمهاي نفتي دارد؟
کارشناسان اعتقاد دارند اين شيوه تنظيم بودجه، اين پيام روشن را به آمريکا منتقل ميکند که اگر زمان بازگشت به برجام و لغو تحريمهاي نفتي را چند ماه به تاخير بياندازد، شرايط اقتصادي ايران به مراتب بدتر خواهد شد و در نتيجه، مسئولان ارشد کشورمان حاضر خواهند بود امتيازات بيشتري به آمريکا بدهند. در نتيجه، لايحه بودجه 1400 عملا آمريکا را تشويق ميکند که زمان بازگشت به برجام و لغو تحريمهاي نفتي را به تاخير بياندازد.
در واقع، روحاني دچار يک پارادوکس تحريمي شده است. از طرفي، رئيس جمهور بعد از پيروزي بايدن در انتخابات رياست جمهوري آمريکا، در حال ارسال مداوم سيگنال به طرف غربي است تا نشان دهد براي بازگشت اين کشور به برجام و لغو تحريمها لحظه شماري ميکند و حتي در راه تحقق اين هدف، رقباي سياسي داخلي خود را متهم به تلاش براي به تاخير انداختن لغو تحريم ها ميکند ولي عملا خودش با تنظيم لايحه بودجه 1400 با مشخصاتي که در اين گزارش توضيح داده شد، اين پيام واضح و مهم را به آمريکا منتقل ميکند که اين موضوع را به تاخير بياندازند.
حال بايد ديد مجلس يازدهم با تصويب لايحه بودجه 1400، کشور را در شرايط باخت-باخت قرار داده و عملا زمان لغو تحريم ها را به تاخير مياندازد يا شاهد اصلاح اساسي اين لايحه با تلاش مجلس و همکاري دولت خواهيم بود، اتفاقي که با نامه مقام معظم رهبري درباره شرايط کاهش سهم صندوق توسعه ملي از منابع نفتي در لايحه بودجه 1400، شرايط مناسبي براي تحقق آن فراهم شده است؟
انتهاي پيام/